سکسکه

اینجا کجاست؟! جائی برای انتشار سکسکه های ذهن من

سعی کنید صبح سال تحویل آدم های سرسفره رو خوب بشمارید و دعا کنید همه آنها سال بعد دور همان سفره باشند. چون ممکن است بنا به مصلحتی یکی برود و دیگر برنگردد، حتی اگر "نوروز" باشد.

پ.ن.: امسال برای اولین بار بعد از ۲۰ سال تحویل می خواهم اولین دعایم در حق یک نفر باشد. در حق کسی که دنیای وحشی امروز، واقعا جای خالی اش را حس می کند..

یک منجی..

یک دادرس..

حجّه بن الحسن المهدی!

عید شما مبارک

  • alialialimtf@
سلامنعلیکم!

آقا من که باورم نمیشه ۹۰ داره تموم میشه! ( سال نود رو میگم)

چقدر زود میگذره، انگار نه انگار همین پارسالی بود قرار گذاشتیم از هفت سینامون عکس بندازیم و بزاریمش تو وبلاگامون!!

و حالا یک سآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآل گذشته در حالیکه همه ی سینهای سفره من، شین شد:

سیر،بلعیده شد - سیب و سنبل پوسیده شد - سمنو (و کاسه اش) لیسیده شد- سکه زنگیده شد -سماق مکیده شد -  سرکه ترشیده شد ( یعنی برای ترشی استفاده شد!!) - سبزه هم  غذای آبزیان جزیره آشوراده شد ...

 و البته تخم مرغ ها گندید و ترمه زیبای مادرم چروکید و ساعته کلا از کار افتاد و شوت شد تو سطل آشغال.

-جز قرآن- آنچه که برام مونده ماهی قرمز کوچولومه که درون تُنگِ تَنگ، منتظر جشن تولد یک سالگیشه! ماهی کوچولویی که حالا برای خودش کوسه ای شده!

* امسال برخلاف سالهای قبل زیاد رغبت به چیدن سفره ندارم چون هیچکس کمکم نمیکنه و البته چون سفریم!

* امسال دیر تصمیم گرفتم که سبزه رو هم خودم سبز کنم و مطمئنم که یه مشت عدسی که ۲-۳ روز پیش گذاشتمش توی دیس عمرا تا سال تحویل سبز شه! عدسایی که جز لکه های قهوه ای بروی دیس مادر چیزی تا حالا نشون نداده از خودش و تنها دلخوشیم اینه که تا ۱۳ به در بزرگ شه!

پ.ن.: خداییش با این همه فیلم و سریال و گیم و کوفت و زهر هلاهل چطور میشه تو عید کتاب و جزوه باز کرد و درس خوند؟ این رو در حالی مینویسم که یه یکساعتی میشه که دارم جزوه های کپی شده از بیوشیمی و صنایع غذایی و ...(کلا حمید بخشی رو) پاک نویس می کنم...!

عید بر شما مبارک-ایشالا که خیر در پیشه!

  • alialialimtf@

شعر

۰۵
اسفند
سلام رفقا.اخر هفتست و همه دارن درس می خونن در حالیکه این منم که جزوه جلوم بازه ولی سرم به رایانه گرمه! دیدم این جزوه ای که جلوم بازه زیادی نامفهوم و سخته به دلم افتاد در موردش شعر از خودم در وکنم، وگوئم؟! باشه....۱ - ۲ - ۳:

تذکر: ایراد وزن و عروض و کلمات نامربوط  و قافیه و ردیف و این چیز میزا رو نگیرین چون صرفا آخرش مهمه!

 

گفتم به رفیق، ای روانشاد!            ********      از داغ که میزنی تو فریاد؟

گفت این غلیان، رنج زمانه ست          ********     ناچار زنم تیشه به فرهاد!

گفتم چه ادیبی! بنما واضح و روشن ****   گفتا سر ما را دو سه واحد به هوا داد

گفتم عجبا! چه بوده آن درس؟         ********    ناگه چو حمیری ناله سر داد:

از جُرم نکرده لاجَرَم گفت:          *********     انتقال جرم بوده ست و جِرَم داد!

            سعلی (علی بر وزن سعدی)

  • alialialimtf@
آخرین متدهای روز جهان در زمینه ی نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ی امتحان):

این جفنگیات مرسوم که در برگه ی امتحان مینویسند و از بیماری مادر تا اینکه اگر این درس را نمره نیاورم مشروط میشوم و … هم، خیلی خز شده و هم، حتی یک بچه ی ۵ ساله باور نمیکند؛ چه برسد به یک دکتر! کمی نوآوری و خلاقیت داشته باشید. جناب استاد به اندازه ی کافی خودش مشکلات و بدبختی دارد، دیگر نیاز نیست شما با آن خط زیبای منحصر به فردتان یک صفحه ی آچار برایش از مشکلاتتان بگویید. حالا باز ای کاش فقط یک نفر چنین خزعبلاتی می نوشت. یکهو می بینی از ۳۰ نفر دانشجو، بیست و هشت نفر عینا نوشته اند که اگر این درس را نمره نگیریم مشروطیم و مادرمان مریض است و پدرمان زندان است و فلان و بهمان. انگار این مشکلات را هم از روی دیگری تقلب کرده اند. و اما روشهای جدید؛

روشی پلید
یک درس ساده ای بود که من بنا به دلایلی نتوانسته بودم اصلا این درس را بخوانم و با ذهن کاملا خالی سر جلسه امتحان رفتم. نیم ساعتی نشستم و دیدم هیچکدام از این سوالات حتی برایم آشنا هم نیست. یک جمله در پایان برگه نوشتم و برگه را تحویل دادم:

«در اعتراض به تقلب گسترده ای که سر جلسه ی امتحان از سوی دیگر دانشجویان شاهد بودم از دادن این امتحان خودداری کرده و نمره ی صفر را به بیستِ با تقلب ترجیح میدهم.»
نمره ی الف کلاس را گرفتم! خدایا مرا ببخش.


اگر دین ندارید لااقل دلم شاد کنید
محاسبات عددی. درس بسیار دشوار. حداقل برای من که علاقه ی چندانی به ریاضیات و مباحث محاسبه ای کامپیوتر نداشتم. سوالات توزیع شد و مطابق معمول! خداوکیلی دیگر این درس ۳ واحدی را خوانده بودم ولی چه کنم که در مغزم جای نگرفته بود. عادت دارم که قبل از اینکه برگه را تحویل دهم نمره ی خود را تخمین میزنم. در بهترین حالت ۷ میشدم. امکان رسیدن امدادهای غیبی هم تحت هیچ عنوانی میسر نبود. آخر برگه نوشتم:
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
نمره ی ۱۱ گرفتم و نفر سوم کلاس شدم! خدایا مرا ببخش.



صم بکم عمى فهم لایعقلون
درس معارف بود. میدانستم موضوع درس چیست و مباحثش در چه زمینه ای است -با عرض خسته نباشید به خودم- اما جزئیات مطالب و محتوای درس را نمیدانستم. سوالات توزیع شد و باز هم دیدم سوالات کمی برایم ناآشناست. از مغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم. هر آنچه از کتاب دینی کلاس اول ابتدایی، آقای واسعی گفته بود که مثلا چگونه مواد غذایی در بدن مادر تبدیل به شیر میشود تا برهان نظم و علیت که در دبیرستان خوانده بودم. اما نقطه ی طلایی برگه این جمله بود:
«جناب استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی کنم اما شما با روش زیبای تدریس خود به ما یاد دادید که چگونه تنها به منابع اکتفا نکنیم. گفتید در دین عقل هم سهیم است و نباید«صم بکم عمى فهم لایعقلون» بود. پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی کپی نکنم بلکه از دانسته های خود بنویسم.»
بیست گرفتم! خدایا مرا ببخش.
ادامه مطلب رو دریاب:
  • alialialimtf@
محرم آمده، حرمت نگه داریم.....همین!
  • alialialimtf@

میلاد امام رئوف

     و تاج سر همه ی ایرانی ها

       حضرت امام علی ابن موسی الرضا(ع)

                                     مبارک!

            دانلود نوای نقاره خونه ی حرم رضوی:  دانلود نوای نقاره خونه امام هشتم

  • alialialimtf@
سلام. شروع سال جدید تحصیلی رو برای هزارو یکمین بار بهتون تبریک می گم...ایشالا همه درساتونو به بهترین نحو بیافتین!

یکی از همین روزایی که استاد محترم نیومده بود و پلاس می چرخیدم مسیرم رو کج کردم طرف انجمن علمی مهندسین شیمی. کمی با بچه ها بودیم و حرف زدیم در مورد کمیکار و زهرمار...و زدم بیرون!

همین!

نه.. نه...نه..چی می خواستم بگم....موضوع چی بود؟!!!!........آها..یادم اومد!

خواستم بگم حالا که انجمن یه پارچه شده ۸۸ ای ، بیایین نزاریم دست تنها بمونن و کمکشون کنیم.

بیاین آبادترین انجمن تاریخ دانشگاه رو داشته باشیم و بهترین نشریه پالایش رو ما بزنیم...می دونم آرزوهای ایده آل و آرمانی ایه ولی دست نیافتنی نیس!

من هم برای اینکه حرفم رو ثابت کنم به عنوان اولین نفر رفتم و اسممو تو لیست علاقمندان فعالیت در نشریه پالایش نوشتم! الان وحدت بین شیعه و سنی...نه...چیز...غذایی و نفت مساله اصلیه!

دست در دست هم دهیم به مهر ****** انجمن خویش را کنیم آباد      

پ.ن.: تیتر مطلب، جمله ی قصاری از مجتبی عزیز بوده!     

  • alialialimtf@

تسلیت

۰۱
مهر

شهادت رئیس مذهب تشیع، حضرت امام صادق علیه السلام بر شما تسلیت باد.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۱ مهر ۹۰ ، ۱۴:۱۶
  • ۲۱۱ نمایش
  • alialialimtf@

التماس نکن!

۲۴
شهریور
من که کیف کردم وقتی این طرز برخورد رو دیدم!   :

 

  • alialialimtf@

امضا شناسی

۱۴
شهریور

سلام. این که میبینین یه پسته در مورده امضاها...روانشناسی از طریق امضا! تقریبا درست میگه البته همیشه استثنا وجود داره..گفته باشم! امضاهاتون چه شکلیه؟!

کسانی که به طرف عقربه های ساعت امضاء می کنند انسانهای منطقی هستند.

کسانی که بر عکس عقربه‌های ساعت امضاء می کنند دیر منطق را قبول می کنند و بیشتر غیر منطقی هستند

کسانی که از خطوط عمودی استفاده می کنند لجاجت و پافشاری در امور دارند

 کسانی که از خطوط افقی استفاده می کنند انسانهای منظم هستند

کسانی که با فشار امضاء می کنند در کودکی سختی کشیده‌اند

کسانی که پیچیده امضاء می کنند شکاک هستند

کسانی که در امضای خود اسم و فامیل می نویسند خودشان را در فامیل برتر می دانند

 کسانی که در امضای خود فامیل می نویسند دارای منزلت هستند

کسانی که اسمشان را می نویسند و روی اسمشان خط می زنند شخصیت خود را نشناخته‌اند

 کسانی که به حالت دایره و بیضی امضاء می کنند، کسانی هستند که می خواهند به قله برسند.

خدا رو شکر که سوخته نبود..!

  • alialialimtf@
سکسکه

از گونه های کمیاب مذکّر که بالغ بر 20 سال:
دفتر خاطرات دارد؛
داستان می نویسد؛
و اخیرا شعر هم می گوید؛