شعر
جمعه, ۵ اسفند ۱۳۹۰، ۱۲:۱۱ ب.ظ
سلام رفقا.اخر هفتست و همه دارن درس می خونن در حالیکه این منم که جزوه جلوم بازه ولی سرم به رایانه گرمه! دیدم این جزوه ای که جلوم بازه زیادی نامفهوم و سخته به دلم افتاد در موردش شعر از خودم در وکنم، وگوئم؟! باشه....۱ - ۲ - ۳:
تذکر: ایراد وزن و عروض و کلمات نامربوط و قافیه و ردیف و این چیز میزا رو نگیرین چون صرفا آخرش مهمه!
گفتم به رفیق، ای روانشاد! ******** از داغ که میزنی تو فریاد؟
گفت این غلیان، رنج زمانه ست ******** ناچار زنم تیشه به فرهاد!
گفتم چه ادیبی! بنما واضح و روشن **** گفتا سر ما را دو سه واحد به هوا داد
گفتم عجبا! چه بوده آن درس؟ ******** ناگه چو حمیری ناله سر داد:
از جُرم نکرده لاجَرَم گفت: ********* انتقال جرم بوده ست و جِرَم داد!
سعلی (علی بر وزن سعدی)
- ۹۰/۱۲/۰۵
- ۴۲۳ نمایش
پس من دیگه چیزی نمیگم
خیلی مقسی!