سکسکه

اینجا کجاست؟! جائی برای انتشار سکسکه های ذهن من

نمیدونم با چه سرعتی گذشت این ماه...کاش این یارو تو خنده بازار که میاد هی اعمال قانون میکنه می بردتت پارکینگ! حیف شدی ماه خدا...یعنی حیف و میلت کردم...امسال هم احساس خسران می کنم!

به هر حال:

عید فطر بر شما مبارک!

  • alialialimtf@
سلام. بلاخره یه سوژه پیدا شد برای آپیدن!

قبل از هر چیز این کلیپ از سریال متهم گریخت رو دانلود کنین ، مرتبطه!

دانلود کلـــیپ متـــــهم گــــریخت!

بله....داستان از این قراره که خونه ی یکی از بستگان درجه ۲ دعوت بودیم که از آشناها و دوستا و همسایه هاشون هم دعوت بودند و من تعدادی رو نمی شناختم. بعد افطار و گپ و ... من و پدرم و دامادم رفتیم مسجد نزدیک خونشون.

بعد از نماز من کمی زودتر زدم بیرون که دوباره برم تو خونشون. سر و صدای بچه ها بود تو حیاط گفتم خوبه یک کم اذیتشون کنم، رفتم در زدم به هوای اینکه یکی از بچه مچه ها میاد در رو باز می کنه...همچین که در رو باز کرد یه حرکت از حرکتای کلیپ بالایی رو رفتم که ناگهان. . .

..... دهنم باز موند و خشکیدم! .....

یکی از همون غریبه ها که پیر هم بود در رو باز کرد یه عده ای از مهمونا داشتند می رفتند!

با خجالت به تته پته افتادم گفتم حاج آقا شرمنده فکر کردم بچه ها در رو باز می کنن...

به هر حال،بعد عمری ضایع شدم...!

  • alialialimtf@

قوانین ضایع!

۱۲
مرداد
جمله ای قدیمی وجود دارد که می گوید قانون بد بهتر از بی قانونی است اما اینکه برخی قانون ها در کشورهای مختلف دنیا بد هستند یا نه بستگی به آداب و رسوم آن ملت ها دارد.

۱-در شانگهای داشتن ماشین قرمز ممنوع است.

۲-در یکی از شهرهای سوئیس بستن درب خودرو با صدای بلند ممنوع است.

۳-در فرانسه ازدواج با افراد مرده آزاد است.

۴-در آلاسکا نگاه کردن به گوزن از هواپیما ممنوع است.

۵-در شهر پوکاتلو در آمریکا نخندیدن خلاف قوانین است.

۶-در غرب ویرجینیا اگر حیوانی را زیر کنید،میتوانید به طور قانونی آن را برای شام به خانه ببرید.

۷-در ماساچوست رفتن به رختخواب بدون اینکه دوش بگیرید ممنوع است.

۸-در فلوریدا مجازات دزدیدن اسب طناب دار است.

۹-در کلیولند گرفتن موش بدون داشتن مجوز شکار ممنوع است.

۱۰-در بنگلادش بچه های بالای ۱۵ سال میتوانند به خاطر تقلب در امتحانات پایانی زندانی شوند.
  • alialialimtf@
با اندکی تاخیر....

*حلول ماه مبارک رمضان تهنیت باد*

 

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۲ مرداد ۹۰ ، ۰۸:۰۶
  • ۲۱۷ نمایش
  • alialialimtf@

رفتنی ها. . .

۰۸
مرداد
اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه

گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

گفت: من رفتنی ام!
گفتم: یعنی چی؟

گفت: دارم میمیرم
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟

فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش


گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت:
من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم
کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن
آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟


گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه

آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!!

هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟
  • alialialimtf@

ترور پشت ترور

۰۲
مرداد
«به گزارش فارس عصر امروز داریوش رضایی‌نژاد دانشجوی فوق لیسانس برق گرایش قدرت دانشگاه خواجه نصر‌الدین طوسی در مقابل درب خانه‌اش در خیابان بنی‌هاشم تهران ترور شد.

در این اقدام تروریستی همسر و کودک این فرد نیز مصدوم شدند که هم اینک برای مداوا به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل شده‌اند. داریوش رضایی‌نژاد از همکاران وزارت دفاع کشور بود.
طی ساعات گذشته برخی رسانه‌های کشور به اشتباه وی را یکی از دانشمندان هسته‌ای کشورمان قلمداد کرده بودند در حالی که اخبار موثق حاکی از آن است که فرد ترور شده جزء دانشمندان هسته‌ای نبوده و دانشجوی فوق‌لیسانس برق (گرایش قدرت) دانشگاه خواجه نصیر بوده است.»

خواستم یه هشدار جدی به همه ی شاگرد اول های کلاس بدم که مواظب خودشون باشند بدون کاور و بادیگارد بیرون نرن! دیگه فقط دانشمند هسته ای ترور نمی کنند کار رسیده به برق! فردا هم نوبت شیمی هاست.

شاگرد اول ها....اسمتون رو نبرم.......مراقب باشین!

  • alialialimtf@
سلام. بعد از مدت مدیدی دارم پست می گذارم!

راستش این روزها سرم شلوغه...ایام جشن های نیمه شعبانه و مشغول خدمتیم! ایشالا بعد از نیمه شعبان سعی می کنم با پست بهتری بیام!

غرض از مزاحمت این بود که از رفقای بابلی و غیر بابلی که الان تو بابلند دعوت کنم از ایستگاه صلواتی و نمایشگاه فرهنگی هنری ما که سر خیابون نواب بابل هست، بازدید کنن!

دست برقضا مثل پارسال باز هم دوستان منو مسئول سروکله زدن با کودکان کردند...غرفه نقاشی کودکان!! به هر حال اگه بچه مچه تو دست و بالتون هست این شنبه و یکشنبه و دوشنبه بیارین نقاشی بکشه و جایزه بگیره.

مجتبی! علیعلینجات! مدجید.....بیاینا !!!

نگران ابی هم نباشین اون هر جا شیرینی و شربت و ...باشه حتما میاد!!


در پایان شعری تقدیم به حضرت حجت ارواحنا فداه:


به خود گفتم دلم آزرده و محزون از دوریست ***** دلم با نام تو لرزید، دل آزرده تر از تو کیست؟
دلا وقت طلوعت کی شود؟ بازآ                    ***** که خوشتر از ظهور پر ز نورت چیست؟
شود خاموش آن آتش که هردم ما برافروزیم*****میان کوهی از آتش، زلال چشم تو جاریست!
مرا سرباز صفری در رکابت دان                   ***** مگو ناقابلی، هرگز تو جایت نیست
امیدم را مکن نومید، بنامت من قسم خوردم***** که تا بانگ انا المهدی، دعای عهد تو باقیست
بیا، تا جان به این جسم نزارم هست          ***** ظهورت باعث جان و حضورت مایه ی گرمیست
مرا در مکتب عشقت، قبولم کن قبولم کن  ***** هم امضایی بزن مولا، هم ارفاقی بکن تا بیست!

علی متین فر


  • alialialimtf@
سلام. توی این هیاهوی امتحان میدترم و شروع فورجه در چه حالین؟ امتحان ترم آزمایشگاه هایی که این ترم ورداشتین چه طور بود؟ خوب بود؟ فیزیک ۱- فیزیک ۲- شیمی آلی- سیالات۱- یا مثلا میکروبیولوژی و آز نفت (...اوه نه اون مال بعدنه!)

من که طبق روال این ترم و ترم های گذشته سرافکنده از سر همه ی میدترم ها بیرون اومدم! حیف شد نمی دونم چرا آدم هرچی بیشتر می خونه برعکس نتیجه می گیره؟!! (البته این جمله مختص منه)

جآآآن من ببین! الان ساعت ۳۰ دقیقه از نیمه شب گذشته و من تو اینترنت دارم میچرخم،آخه یکی نیست بهم بگه ......جاخالی برو بخواب که صبح زودتر بیدارشی شیمی فیزیک بخونی!

کلا هدف خاصی از انداختن این پست نداشتم ولی درکل برای اینکه دست خالی از این جا نری لینک یه جزوه شیمی فیزیک رو میزارم واسه دانلود هرچند که مطالبی که استاد مخبری میگه تو کتاب نیست(طبق فرمایش استاد)

لینک دانلود: http://sekseke1370.persiangig.com/document/shimiph.rar

مارو هم سر امتحانا فراموش نکنین! التماس تقلب! خداحافظ تا بعد امتحانای ترم و ایشالا بعد مشهد!

  • alialialimtf@

سلام! بالاخره این وبلاگ رو در بحبوهه ی میانترمهای دانشگاه آپ می کنم، از مروتتون هم خبر دارم!

جمعه قرار بود ما پسرا رو ببرن نمایشگاه کتاب تهران! صبح راس ساعت ۶ بودم دم در دانشگاه اما از بین ۶۰-۷۰ نفری که ایستاده بودند هیچ همکلاسی ای ندیدم! بایستی حدس می زدم که اینها هم اهل نظم و سروقت حرکت کردن نیستند! یک کم گذشت دوتا از رفقا اومدند. مجید و علیعلینژاد!!

-الو؟ سلام! کجایی پس مجتبی!؟ زود باش بیا رفتیمآآآ !  علیعلینژاد بود که به مجتبی زنگ زد.بیچاره دیشب داشت....بار می کشید خواب مونده بود!

- رفتیم ته اتوبوس زاقارت دانشگاه نشستیم و تا خود تهران فک زدیم!! ( از گفتن خاطره تا غیبت پشت سر کیجائون و بازی بیست سوالی و ...........)

- امامزاده هاشم وایستادیم....مشدههههه! قوربون حرمت برم یا ضامن آئو !! ( بابا پنجعلی) کمی عکس مکس انداختیم و دوباره دٍ برو که رفتیم! 

- سر انجام رسیدیم و از خوشحالی داشتیم بال در می آوردیم...به خاطر کتاب نه به خاطر اینکه امامزاده هاشم دستشویی هاش شلوغ بود. ۴ نفری دورتادور نمایشگاه رو گشتیم تا به مرادمون رسیدیم.

-  به یمن تنظیم ساعت برنامه ریزهای ما، به مدت نیم ساعت توی سالن کتب دانشگاهی چرخ خوردیم و بعدش یه نیم ساعت -۴۰ دقیقه ای توی صف هات داگ و همبرگر ایستادیم! باید برین ببینین صف همبرگرفروشی ها و ... شلوغ تر از لب غرفه هاس! ملت انگار اومدند سیزده بدر! هر کی روی چمن ولو بود!!

- به هزار زحمت که شده بود کتابای دانشگاهی رو خریدیم و راهی شبستان شدیم. شبستان درندشت ناشران عمومی! اینجا بود که من از بروبچز جدا شدم و شروع به خریدن کتاب کردم.به زور بین جمعیت می لولیدم تا ببینم چیچی بدرد می خوره! جای سوزن انداختن نبود. قیامتی بود واسه خودش! حال و هوای قلمچی بدست ها و گاج بدست ها منو یاد دوران کنکور مینداخت! چه دوران شیرین و مضحکی بود!

- تکون خوردم دیدم ساعت ۵ و ۲۰ دقیقه غروبه! یه ۱۰ دقیقه ای رفتم پیش خارجکی ها و برگشتم! به یه زنه که ایرانی بود ولی تو غرفه کره جنوبی نشسته بود گفتم اسممو به کره ای بنویسه و اونم نوشت. حیف که کیبورد حروف کره ای نداره و الا مینوشتم!!

- با کلی مکافات سوار اتوبوس شدیم. فس فس فس فس . (حرکات راننده تا ۱ ساعت بعد از حرکت)

- دوباره امامزاده هاشم ایستادیم. نماز و شام. شام آش رشته ی پخت مغازه های اونجا بود. بدک نبود ولی تو هوای سرد کتل امامزاده واقعا می چسبید! 

- هیچی خوابیدیم و یهو بلند شدیم دیدیم آملیم!  نمآآآآآینده آآآآآمل بشییییییییییییین!

- ساعت ۱۲ و خورده ای بود که خونه رسیدم و از کت و کول افتادم و کپیدم!

نتایج سفر:

۱- پیشنهاد می کنم اگه خواستین برین نمایشگاه اول ببینین دستشوییهاش کجاس!!

۲- دارین میاین وسایل زیر همراتون باشه: زیر انداز واسه ناهار - ساک چرخ دار برای قوز نشدن و البته نمردن - کارت یارانه ای خرید! - کپسول اکسی‍‍ژن برای خفه نشدن تو جمعیت- کلی خوراکی واسه توی راه برای دیگران! - ناهار جزیی برای معطل نشدن توی صف غذا - یه رفیق همیشه همراه مثل من!!!!

۳- حتما برگشتنی زود برین سوار شین تا مثل ما ۱۲ نرسین خونه هیچکس هم نباشه دنبالتون بیاد. خیابونا تاریکه گرگ هم که زیاد و پلیس هم لالا!

فیعلا!  

  • alialialimtf@

ت مثل تقلب!

۲۱
فروردين
سلام. امیدوارم که حالتون خوب باشه!

راستش تازه به ذهنم رسید که پست جدیدم در مورد چی باشه، گفتم حالا که امتحانای میان ترم نزدیکه یه چیز بنویسیم که به درد همه بخوره...بله... حلال مشکلات سر جلسه امتحان " تقلب" !

روش های تقلب سر جلسه به دو دسته تقسیم میشن: ۱- روش های قدیمی ۲- روش های نوین!

روش های قدیمی رو اکثرا واردید و مطمئنم بارها اونو به کار بردین و هر کی بگه من تا الان هیچ تقلبی نکردم زر زیادی زده(!!) (البته بجز خرخونها) .

۱.روش اول روش  نوشتن بر روی اعضای بدن است! محدوده نداره بستگی به نوشته جات شما و آسان خوندن نوشته ها داره. البته سعی کنید با خودکاری بنویسید که بعدش راحت پاک بشه و الا لو میرید!

۲.روش دوم کپی برداری از روی دست بغل دستیتونه که بستگی به خط اون و برد چشم های شما یا طول گردنتون داره.احتمال خطاش تقریبا زیاده...توصیه نمیشه مگر زمان جاگیری مناسب!

۳.روش سوم نوشته برداری از روی مطالب مهم درسی به مقدار لازم و حمل آن در سر جلسه امتحان است. این روش زیاد جواب میده به شرط اینکه خونسردی خودتونو حفظ کنید نه اینکه تا دیدید مراقب داره میاد ردیفتون بلند شی اعتراف کنی و بزنی زیر گریه ! تو این روش اندازه کاغذ بستگی به میزان مهارت شما داره مثلا من سر امتحان ترم زیست شناسی با کاغذ اندازه دفتر ۴۰ برگ در مورد سوالا مشورت می کردم که رئیس آموزش پرورش واسه بازدید سر رسید!. ..! زیست واقعا درس مضحکی بود که واسش تقلب می کردم!

بقیه توی ادامه مطلب جیگر!

  • alialialimtf@
سکسکه

از گونه های کمیاب مذکّر که بالغ بر 20 سال:
دفتر خاطرات دارد؛
داستان می نویسد؛
و اخیرا شعر هم می گوید؛