سکسکه

اینجا کجاست؟! جائی برای انتشار سکسکه های ذهن من

یعنی 90 هم رفت؟!!

چهارشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۰، ۱۲:۵۹ ب.ظ
سلامنعلیکم!

آقا من که باورم نمیشه ۹۰ داره تموم میشه! ( سال نود رو میگم)

چقدر زود میگذره، انگار نه انگار همین پارسالی بود قرار گذاشتیم از هفت سینامون عکس بندازیم و بزاریمش تو وبلاگامون!!

و حالا یک سآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآل گذشته در حالیکه همه ی سینهای سفره من، شین شد:

سیر،بلعیده شد - سیب و سنبل پوسیده شد - سمنو (و کاسه اش) لیسیده شد- سکه زنگیده شد -سماق مکیده شد -  سرکه ترشیده شد ( یعنی برای ترشی استفاده شد!!) - سبزه هم  غذای آبزیان جزیره آشوراده شد ...

 و البته تخم مرغ ها گندید و ترمه زیبای مادرم چروکید و ساعته کلا از کار افتاد و شوت شد تو سطل آشغال.

-جز قرآن- آنچه که برام مونده ماهی قرمز کوچولومه که درون تُنگِ تَنگ، منتظر جشن تولد یک سالگیشه! ماهی کوچولویی که حالا برای خودش کوسه ای شده!

* امسال برخلاف سالهای قبل زیاد رغبت به چیدن سفره ندارم چون هیچکس کمکم نمیکنه و البته چون سفریم!

* امسال دیر تصمیم گرفتم که سبزه رو هم خودم سبز کنم و مطمئنم که یه مشت عدسی که ۲-۳ روز پیش گذاشتمش توی دیس عمرا تا سال تحویل سبز شه! عدسایی که جز لکه های قهوه ای بروی دیس مادر چیزی تا حالا نشون نداده از خودش و تنها دلخوشیم اینه که تا ۱۳ به در بزرگ شه!

پ.ن.: خداییش با این همه فیلم و سریال و گیم و کوفت و زهر هلاهل چطور میشه تو عید کتاب و جزوه باز کرد و درس خوند؟ این رو در حالی مینویسم که یه یکساعتی میشه که دارم جزوه های کپی شده از بیوشیمی و صنایع غذایی و ...(کلا حمید بخشی رو) پاک نویس می کنم...!

عید بر شما مبارک-ایشالا که خیر در پیشه!

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۰/۱۲/۲۴
  • ۲۷۲ نمایش
  • alialialimtf@

نظرات (۶)

حتما عکس میندازم ازش!
سفر خارج استان که هنوز تصمیمی براش گرفته نشده.. ولی برا داخل استان، تصمیمای خوبی گرفته شده!
درس؟!! .. گرفتی ما رو داداش؟!!
اَندِه نَمونسّه !.. سال نو همه دوستان، پیش پیش موبارک!


لایک!
به به...سفرهای استانی!
آره درس!
سال نوی شما هم مو با رک!
راستی من تازه عکس ها رو دیدم فوق العاده بود ..


خواهش میشه
3لام داداش
ما که ماهی های نوروز 90 رو ریختیم تو اقیانوس خزر!.. ب قول خودت، الان واسه خودشون کو3 هایی شدن!
سبزه های پارسال که گره زده شد و تو رودخونه انداخته شد..
در مورد الباقی سین ها فک کنم شرایطمون مشابهه!
تصاویر پ.ن. 2 هم فوق العاده بود..
من رو یه طرحی، امسال سبزه ریختم که فقط باید ببینی! یه نظر خودم که خیلی خوشگل شده.. ( باید دید! )
من از این تریبون استفاده میکنم(!) و برا همه دوستان سالی خوب و خوش آرزو میکنم.. امیدوارم هر خواسته ای دارین، در صورتیکه به صلاحتونه، ان شاء الله بهش برسین..
سال 1391 مبــــــــــــــــــــــــــ...ـــــــــــــــــــــــــارک!


سلام اخوی!
خواهش میشه!
عکس بنداز ایشالا بعد عید میبینم...اتفاقا منم سفره هفت سین -علی رغم بی حوصلگی- درست کردم که به نظر ناز شده!
کجاها میرین؟ اصلا سفر میری یا میخوای درس بخونی؟!
آمین. عید شما هم مبارک!
سلام
انصافا خیلی سریع میگذره انگار همین دیروز بود سرکلاس مخبری شیمی عمومی نشسته بودیم مسخره بازی در میاوردیم الان ترم شیشیم .... هرچند هنوز برای امثال من راه درازی تا لیسانس باقی مونده ولی بازم سه سال گذشت ... هی ولی چه حالی داد این سه سال


سلام مشتی!
اره یادش بخیر...هنوز فیلم زنگ زدنش به عیسی زاده رو دارم تو هاردم!
میگذره داداش میگذره!
سلام علی جون.
چه قالب قشنگی.شعر داشتی میگفتی؟
داداش من سیرو چی جوری بلعیدی؟
کجا میرین مسافرت؟؟منم پیشاپیش نوروز به بامزه گی نوروز نوروزیان از روستای نوروزآباد تبریک میگم بهت.ایشاالله سال خیلی خیلی خوبی از همه نطر داشته باشی.

و این هم یه بوس آبدار مامان بزرگی


سلام علی جان!
چشمات درشت میبینه!...دیگه دیگه!!..مثل استامینوفن برای اینکه دهنمون بوی گندشو نگیره!
ایشالا به امید خدا...اگه امام رضا بطلبه میریم اصفهان و شیراز!!
منم تبریک گمه..ایشالا تٍ باوه!
این هم بوس پدربزرگی بدون دندون مصنوعی!
سلام سلام سلام سلام ....
واقعا خیلی زود گذشت...
چه عمر درازی داره ماهی شما ماهی ما که تو عید مرد...
ما هم دیر سبزه ریختیم ولی عدس های ما از عدس های شما بزرگتره...
عید شما پیشاپیش مبارک


سلام
با این چشمی که شما زدین الان فکر کنم که ماهیم گور به گور شده!!
آره عدسای شما بزرگتره...اصلا عدسای کردکوی بزرگتره....!
همچنین!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سکسکه

از گونه های کمیاب مذکّر که بالغ بر 20 سال:
دفتر خاطرات دارد؛
داستان می نویسد؛
و اخیرا شعر هم می گوید؛