سلامنعلیکم!
آقا من که باورم نمیشه ۹۰ داره تموم میشه! ( سال نود رو میگم)
چقدر زود میگذره، انگار نه انگار همین پارسالی بود قرار گذاشتیم از هفت سینامون عکس بندازیم و بزاریمش تو وبلاگامون!!
و حالا یک سآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآل گذشته در حالیکه همه ی سینهای سفره من، شین شد:
سیر،بلعیده شد - سیب و سنبل پوسیده شد - سمنو (و کاسه اش) لیسیده شد- سکه زنگیده شد -سماق مکیده شد - سرکه ترشیده شد ( یعنی برای ترشی استفاده شد!!) - سبزه هم غذای آبزیان جزیره آشوراده شد ...
و البته تخم مرغ ها گندید و ترمه زیبای مادرم چروکید و ساعته کلا از کار افتاد و شوت شد تو سطل آشغال.
-جز قرآن- آنچه که برام مونده ماهی قرمز کوچولومه که درون تُنگِ تَنگ، منتظر جشن تولد یک سالگیشه! ماهی کوچولویی که حالا برای خودش کوسه ای شده!
* امسال برخلاف سالهای قبل زیاد رغبت به چیدن سفره ندارم چون هیچکس کمکم نمیکنه و البته چون سفریم!
* امسال دیر تصمیم گرفتم که سبزه رو هم خودم سبز کنم و مطمئنم که یه مشت عدسی که ۲-۳ روز پیش گذاشتمش توی دیس عمرا تا سال تحویل سبز شه! عدسایی که جز لکه های قهوه ای بروی دیس مادر چیزی تا حالا نشون نداده از خودش و تنها دلخوشیم اینه که تا ۱۳ به در بزرگ شه!
پ.ن.: خداییش با این همه فیلم و سریال و گیم و کوفت و زهر هلاهل چطور میشه تو عید کتاب و جزوه باز کرد و درس خوند؟ این رو در حالی مینویسم که یه یکساعتی میشه که دارم جزوه های کپی شده از بیوشیمی و صنایع غذایی و ...(کلا حمید بخشی رو) پاک نویس می کنم...!
عید بر شما مبارک-ایشالا که خیر در پیشه!