شش سین آرزو- یک سین عشق
داستان کوتاه از ماجرای یک سفره هفت سین
«ماهی نازک نارنجی! اینقدر گریه نکن! مگه کوری؟ نمیبینی خوابیده ایم؟!»
«سیر» بود. عنصر بداخلاق سفره هفت سین. از بس بد بو و بد قیافه بود کسی تحویلش نمیگرفت و تنها با «سرکه» رفاقتی جزیی داشت.
«ماهی نرِ» توی تنگ شیشهای، با به یادآوردن تمام خاطرات خوش زندگی با نامزدش و پایان یافتن آن با افتادن در تور صیاد مدام گریه میکرد.
- ۳ نظر
- ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۵۴
- ۳۲۶۰ نمایش