ماه من، قرص بمان (یک عاشقانه)
ماه من!
قرص بمان!
با هزاران قسم، آفتاب را راضی کرده ام که دیرتر طلوع کند،
و باد را با دو صد حیله، غرّش کنان به اینجا کشانیدم، تا ابرهای تار و بی بار را از رُخَت برچیند.
به روزها گفته ام: همه مرخصید، الّا...
تا چهاردهمِ هر ماه بماند و من.
حالا که سیزدهم، بِدَر شده است، "بَدر" ات را دریغ نکن!
با این همه
اگر ندیدمت
حتما "خود" میان تو و آفتاب "حایل" افتاده ام؛
ای لعنت بر خسوف!
گفته اند دیوانه اگر ماه ببیند، دیوانه تر می شود1؛
هیچکس امّا نگفت، دیوانه اگر ماه را نبیند چه بر سرش خواهد آمد؟!
علی متین فر
1 دیوانه چون در ماه بنگرد، دیوانه تر شود
* عکس برگرفته از آلبوم هنری سید حمیدرضا محمدزاده
- ۰ نظر
- ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۴۶
- ۱۰۲۴ نمایش